داستانی از عبادت‌های امام سجاد(ع) و مردی که در راه حج گم شد

تبلیغات بنری

اقتصاددان ایران یکی از سنت های اسلامی هنگام دعا در نماز (ع) بود ، امام ساججاد وجود دارد. ، آنها بسیار خودخواه بودند. شما صدای اطراف خود را نشنیدید.

امام ساجاد (AS) این بود که در عباس ، حمد ایبی حبیب به یک کاروان به مکه رفت و سپس به خانه می رفت. بیابان های چمنزارها و پناهندگی ها. من می روم ، و من از بسیاری از دعاهایی که قادر به پنهان کردن آن هستم ، انتخاب می کنم و آماده دعا ، دعا و دعا بودم. و در عین حال ، او به خدا گفت: “شما هر آنچه را دارید دارید و از قلب من ناامید می شوید ، قلب خود را آموزش دهید و قلب خود را به مربع پیروان خود بیاورید.”

سپس او دعا کرد و پس از مدتی به جایی رفتم که او را عبادت می کردم و او سفید و روشن بود ، من آماده بودم که پشت سر او بایستم. من پشت پسر ناشناخته شدم. ناگهان ، همانطور که من یکباره آن را ایجاد کردم ، آن را همزمان دیدم. در آن ، مجازات خدا یا نقل شده است. آن تاریکی تصمیم گرفته شد ، او بلند شد و او ایستاد و او ایستاد و او ایستاد و او ایستاد و او ایستاد و او ایستاد و او ایستاد و او ایستاد و او بلند شد. و او گفت: مولا ، متیو ، بدن من ، و متیو فاراج من قصد دارم بنی ، داستان الهی الزلام و لام ، بنده و لای ميیييايياييياييياييياييياييييي al -muhamhamad andalyyyyyyyyyyyyyyyyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyiyus al -muhammad و al -'al ، al -'al ، al -al -al -al -al -al -alyyyyyyyyyyyy. عمر الن ، سالک ها دور شدند و خود را پیدا کردند که خود را پیدا کردند. ای غرور ، او را به او فرستاد و او را فهمید که او را بخشیده است. او او را به عنوان خانه خود در رفاه نمازگزار و رنج دید. و چه زمانی خوشبختی شخصی که به آن توجه نکرد؟ خدا شب شب به پایان رسید ، اما من قبل از تو به تو رسیدم و از دریای محمد ، محمد صلیلائو نیامدم و در دو چیز سلام کردم. جبهه شما ، شما لیاقت بیشتری دارید و خدا با شما مهربان است.

در همان زمان ، مرد جوان آماده محروم از دانستن او بود ، دامن خود را گرفت. “من از این طریق گم شده ام ، حق خدا را می گیرم ، عبادت انواع رنج ها را می پوشم ، زیرا من از این طریق هستم. من دوست دارم. معنای کار و گفتار شما آرزوی من است.”

مرد جوان گفت: “اگر شما به خدا ایمان آورده اید ، من نمی توانم زمین را بدست آورم ، صبح ، وقتی شما در مکه هستید ، من در مکه هستم ، من در آن هستم. مکه من صدای ظلم انسان را شنیده ام و راه را دیدم. من به مرد جوان گفتم: از خدا سوگند می خورم که شما نیاز دارید ، زیرا در روز رستاخیز از شما سپاسگزارم ، به او بگویید که شما کی هستید؟ او گفت ، من الان قسم خوردم ، گفتم: “علی ابن الوسین (AS).

منبع:

به چهارده بیگناه (ع) ، شیخ عباس قمی نگاه کنید. پ: 159

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری iraneconomist

دیدگاهتان را بنویسید