به گفته یک اقتصاددان در ایران ؛ “من دانشجوی مهندسی غذا و علوم بودم و یکی از فصل های Nontezatolh Entezami بودم.
برای من بسیار مفید بود که از یک بازیگر بزرگ یاد بگیرم. جلسه اول 4 نفر بود ، ما به تدریج کاهش یافتیم و به نه نفر رسیدیم. استاد اجرای قانون به ما گفت که شما پزشک و مهندسین آینده در این کشور هستید ، چرا می خواهید وارد سینما شوید؟ درس خود را حفظ کنید که در آن دنیای سینما با دنیایی که انتخاب کرده اید متفاوت است.
در آخرین جلسه استاد ، من به ما گفتم که شنیده ام که مخمباف آزمایش شده است. او شغل خود را می داند و می تواند به خوبی آشنا شود که چه کسی می تواند بازیگر شود.
وی گفت: “من فقط می خواستم دنیای بازیگری را کشف کنم و نمی خواستم در این دنیا بمانم.” اگر من را آزاد کنم ، دوباره درس می خوانم و وارد پزشکی می شوم.
از ابتدا ، من اخلاص شهرت نداشتم و به دشواری زندگی برای افراد مشهور فکر می کردم. به عنوان مثال ، دختر آقای اکبر زنجانبور وقت من بود. وقتی او برای ثبت نام دخترش آمد ، آیا علاقه همه از هر اتومبیلی که از او گرفته بود؟
Makhmalbaf گفت که شما چه گریه می کنید؟
مریلا زری تأیید کرد: در مقابل دوربین محمود کلاری در “سلام سینما” بود که باعث شد من به سینما علاقه مند شوم ، در غیر این صورت فقط به من افتخار می کرد. من برای آزمایش به پارک فردووی رفتم و با آدم زیادی روبرو شدم که همه آمدند. من به دروازه بان گفتم که من Entezami را برای من ارسال کردم.
من لحظه امروز که وارد محسن مک کالف شدم به یاد می آورم. همه برای دیدن بیشتر مسابقه می دادند و من به آن نگاه می کردم. ماخملبف به من آمد و گفت گریه کن ، همانطور که به من گفتی چه گریه می کنم؟ او گفت این یک سینما است ، من اگر گریه کنم گریه می کنم ، راهی برای خروج هستم.
من تمام تلاشم را کردم آزمایش بعدی تیراندازی آقای ماخملباف و واکنش ما مبنی بر اینکه من ورزشکار هستم و هنرهای رزمی را انجام دادم.
من “سلام سینما” را دوست نداشتم
وی ادامه داد: “وقتی من برای تماشای فیلم به آزادی رفتم ، فهمیدم که سینما خشن است. من فیلم را دوست نداشتم و به من اصابت کردم. البته ، اکنون افتخار می کنم که می گویم در این فیلم هستم.
زاری گفت که به نظر من ، همه مردم به بازیگری و سینما علاقه مند هستند ، که شما در یک مقطع همه را از سر نمی برید ، وی در مورد سریال “Alavi” گفت:
من گفتم که عزت بازیگری بسیار بیشتر است ، من یک شماره برای گفتن آنچه شما می گویید تنظیم کرده ام. آقای آزاز نیز می خندید و تعدادی را گفت که فکر می کنم او بسیار خوب است و از دریافت حقوق زیادی شگفت زده شد و چرا آنها سه روز به من پرداخت می کردند.
من بدهکار زنان در زندگی حرفه ای هستم
این بازیگر گفت: “من دیدم که خانم شهلا ورزش در حال بازی است ، و این برای من عالی بود” ، با اشاره به اینکه زنان در شکل گیری شخصیت حرفه ای او بسیار مؤثر بودند. فهمیدم که بازیگر ، مجموعه ای از بیان ، بدن ، تمرکز ، هوش ، گوش کافی و صدای مناسب چقدر دشوار است. فهمیدم که بازیگری چیزی است که می تواند با آن همراه باشد و از تولید آن پیچیده تر است.
هیچ کس موافقت نکرد که در “دبیرستان Khazra” بازی کند تا اینکه خانم Navidi وارد شد
او در مورد فیلم های خود و سریال های بعدی توضیح داد: “من در حالی که با” پاتک “بازی می کردم” مدرسه متوسطه خارزرا “را بازی می کردم. تهیه کننده این سریال آقای پورمانسوری بود که چهره ای جذاب و چرب داشت. از آن سریال طولانی ، مونولوگ که انجام دادم تحت تأثیر سرنوشت من قرار گرفت.
در زمان آزمون از من خواسته شد تا همان مونولوگ را پیاده سازی کنم و واکنش من منفی بود. خوب ، من نمی دانستم این جملات حسی چیست و چرا بیان شد؟ خانم ماهین نفدی ، طراح سری ، گفت که Ezzatollah Entezami لباس نمی پوشد و آرایش می کند. گفتگو یکی از در را که می خواهید بازی کنید نمی گوید؟ آقای خواجافی ، که مرد نازانی بود ، پیش از آن و به یک جنایت رفت.
خانم نویدی گفت چرا مژه های شما بسیار طولانی است؟ این دختر مظلوم است. این مژه ها به آن نمی رسند. با این حال ، من به کودکان دبیرستانی رفتم.
عزیتا حاجیان دومین مورد برای اوست
عزیتا حاجیان را به عنوان زن دیگری که در کار خود تأثیر می گذارد توصیف کرد و گفت: “او یک آموزش برای این زمینه و شخص اخلاق است و من بسیاری از آنها را آموختم.” او دومین زن است که به او مدیون است. او برای اجرای صحنه مونولوگ زانو زد و برای من توضیح داد که باعث شد من صحنه را در یکی از برداشت ها بگویم و همه از من تحسین می کردند.
حقوق من در مورد دوبله “مدرسه متوسطه Khazra” بیش از بازی من در کل سری بود
زاری ادامه داد: “من از طریق این سریال با دوبله و دوبره آشنا شدم و بانوی سوم زندگی من زهره بود. او نتیجه گرفت که ما خودشان بازیگران را آزمایش می کنیم و همه می توانند نقش خود را بگویند. من نیز به کانال دوم رفتم و امنیت به من گفت که شما نیستید.
این مرا و همچنین شیب آلفند ، که من را در راه بانوی مرفه دید ، تحت تأثیر قرار داد. نازانیینی با صدای خوب من را به شبکه برد و همان مونولوگ را آزمایش کرد. به یاد دارم که بانوی مرفه مرا در آغوش گرفت و فکر کرد که من یک استعداد جدید در دوبله کردن هستم. افسانه ماهی و مأموریت مکاباری برای گفتن نقش های خودمان خودمان انتخاب شد و جالب است که بگوییم حقوق من بیشتر از کل دوبله زنجیره ای بود.
رحمان سهم مهمی در دیدگاه من در مورد بازیگری داشت
زاری در مورد اقتدار محمد الراهمی گفت: “این کار این فرصت را به من داد تا با یک قلم خاص با یک قلم خاص کار کنم و او نقش مهمی در چشم انداز بازیگری من داشت.”
وی در پاسخ به وهید سعدی ، که گفت بسیاری از افراد در حرفه شما سهم دارند ، وی گفت: “اولین باری که به سیمورگ رسیدم ، از همه مدیرانی که با آنها کار می کردند تشکر کردم. هیچ یک از وقایع شغلی من لزوماً چیزی مربوط به من نبود ، خداوند اول و انتهای خدا و ابزارهای او است و وسیله ای که من با آن کار کردم.
من طرفدار Radash و Attar Fire بودم
این بازیگر در مورد همکاری با نصرالله راداش پس از “ساعت خوب” توضیح داد: من یکی از دوستداران این سریال و آتش راد و آتران بودم و مجبور شدم با آنها بازی کنم. این یک تجربه عجیب بود. بازی با آقای Reda Babak بسیار خاص بود. رحمان همچنین اصرار داشت که دیالوگ ها سریع و غیر ضروری باشند و این در افزایش تسلط عملی مؤثر بود.
آنها صدای من را بیشتر از چهره من می دانستند
شهرت او “خانه های اجاره ای” نامیده می شد و گفت: “این رمز و راز کوتاه بود ، اما بسیار واضح بود. این مشهورتر از تصویر صدای من بود و هر کجا که رفتم ، صدای شما آشنا بود. من یکی از بازیگرانی نبودم که در دبیرستان Khazra دیده می شد ، به عنوان مثال ، ناتیتا هیماتی با نقش منفی بازیگر.
من به فخیمازاده گفتم ، از تو می ترسم
زاری در مورد تجربه مدیریت برنامه تلویزیونی توضیح داد: من یک روز بعد وارد شدم و گفتم که برنامه را ثبت کردیم ، اما مصاحبه داشتیم. گفتم مصاحبه را نمی دانم. ناگهان ، آقای فخیم زاده وارد استودیو شد و به من گفت که ما سؤالاتی آماده کرده ایم ، نگران نباشید. وقتی ثبت نام شروع شد ، گفتم قطعات را بدهید. من از آقای فخیمزاده می ترسم. آقای فخیم زاده همچنین گفت که با من احساس راحتی نمی کند و مصاحبه شکل گرفته است.
Fakhimzadeh با دید من شخصیتی را به “عشق منطقه” اضافه کرد
وی پرسید: آقای فریدرو ، تهیه کننده برنامه ، از وی پرسید: از مصاحبه ای که به پایان رسید ، از فخیمزاده ، که در آن روزها سریال “عشق را تحریم” کرد ، پرسید. او گفت نه ، اما ای کاش داشتم. هنوز سه روز پس از تماس با من از این سریال نگذشته بود و به شهر سینما رفت. در مقابل من ، خمزادا تصمیم گرفت نقش یک دختر جوان و فعال را بازی کند.
او به من گفت كه در ذهن من نقش فدل بن ساهیل را كه توسط وازل ، آقای اکبر زنگور و همسرش بازی می شد ، بازی می كنم تا زنده بازی كنند ، و خانم بتا فری ، و داستان را نوشتم.
داستان پلیس مبنی بر اینکه کارگردان به شوخی گفت و بازیگر جدی گرفت
این بازیگر به یاد می آورد: “به من گفته شد که به اسب سواری مسلط هستم و تمرین شدید داشتم و روزانه دو تا 4 ساعت کار می کردم و یک اسب در حال پرش به یک متر بود. این به شدت بود که ما با یک سفر سارگ روبرو شدیم. بسیاری از مردم فکر می کردند.
من در آن زمان یک سفر خارجی انجام دادم و آقای فخیمزاد گفت اگر به شما اجازه سفر می دهید اگر بتوانید حمله کنید. من با آقای نیک تمرین کردم و به فخیم زاده گفتم که من آماده اجرای این بیماری هستم. او همچنین به یاد آورد که گفت من شوخی می کنم. من کنجکاو بودم و با او انجام دادم و گفت هر سفر را طی کنید.
اشک ماریلا زاری را به یاد Ladan Tabatabai
زاری در این سریال صحبت از همکار لادن تاباتابای در این سریال ، در این سریال گریه کرد و پس از یک لحظه گفت: “من و من سخت کار کردیم.
در یک صحنه ، مجبور شدم جمعیت را کنار بگذارم ، روی حصار رفتم و روی اسب پریدم. هربار که اسب لرزید یا اتفاقی می افتد ، و دهمین بار می گفتم زنی از هنرهایی که کارت را به درستی انجام می دهد ، می خواهیم به خانه برویم.
ملانیا می خواست در “دو زن” بازی کند ، اما او پیدا نکرد
وی در مورد فیلم “Tahina Melanie” ، “دو زن” توضیح داد: او این نقش را برای بسیاری از کسانی که در بورس اوراق بهادار بودند پیشنهاد کرد و پایان نیافت. او سریال “هوای تازه” را دید و از دستیار خود خواست که مرا پیدا کند. انتشار اخبار و تصاویر اینگونه نبود و همه در دسترس خواهند بود. حتی خانم مهری شیرازی همزمان به من آمد و به دفتر خانم ملانیا رفت. من آن را خیلی دوست داشتم و شکل گیری همکاری.
من برای “قرمز” انتخاب شدم ، اما جیرانی 5 دقیقه جایگزین هدیه شد
این بازیگر گفت: “در روزی که من می خواستم به یک قرارداد بروم و ساعت 4 بعد از ظهر بود ، آنها به من گفتند که نیا و آقای جیرانی با بازیگر دیگری صحبت کرده اند.” آنها به هدیه عزیزم رفتند.
امین و آقای محمد Reda Furotan ، که بعداً با او بازی می کردند ، با “دو زن” بازی نکردند. اگر می خواهید به “قرمز” بروید ، راه آهن بازیگری به سمت دیگر خواهد رفت.
من جهان و آخرت را در “دو زن” داشتم ، اما “پیوند” کاملاً تجاری بود
زوری با اشاره به نمایش “دو زن” در طول نسخه سینما در تاریخ 2 ژوئن گفت: “این فیلم بسیار موفق بود و فیلم اول تصور می شد.
در “دو زن” من جهان و آخرت را داشتم ، منتقدین راضی بودند و گیشه و مردم. “اعتماد باد” فقط اثری بود که شکست خورد و من را به سینمای گیشه جلب کرد. من بعد از آن پیشنهادات زیادی داشتم و مهم بود که برای انجام هر کاری انجام دهم.
جزئیات بازی در نقشی که سیمورگ و جوایز زیادی را برای مریلا به ارمغان آورد
او “اشتباه کوچک” را به عنوان فیلمی توصیف کرد که محمد ردا شریفینیا حضور داشت و در مورد نقش کوتاه خود در سربازان جمعه گفت که منجر به همه جوایز شد: “نقشی که وی به آقای کیمی ارائه داد یک خط بود. سپس آنها به من مونولوگ دادند.
من از آقای کیمای پرسیدم که نمی خواهد افرادی مانند این را جستجو کند؟ او به شما گفت فقط این را بخوانید. وقتی به خانه رفتم ، دیدم که کیمیا واقعاً می گوید خواندن این متن دشوار است. من نشستم و به سختی آن را نگه داشتم.
وی افزود: “وقتی به آقای کیمی در محله سفید خاباک رسیدیم ، فهمیدم که آنها ثابت کرده اند که دید وی و از کل محله استقبال کرده اند.” من ساعت 9 بعد از ظهر ورزش می کردم که آقای کیمی گفت که ما می خواستیم که ما را بدست آوریم ، گفتم که من استاد خود را برای حفظ مونولوگ و آماده سازی می گیرم.
او از دستیار خود خواست تا دیالوگ ها را به خانم زاری بدهد؟ گفتم هر گفتگو؟ وی توضیح داد که دیالوگ ها تغییر کرده و مقاله جدیدی را برای من آورده است. من نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. من گفتم که باید این را حفظ کنم ، اما کیمی گفت نگران نباشید. سینما به معنای برش است.
من بعد از اولین برنامه خود در “سربازان جمعه” آب شکر دریافت کردم
زاری به یاد می آورد: من وارد صحنه شدم و دیدم مردم در حال صعود از چراغ ها هستند و همه در حال تماشای بودند. اضطراب در مورد تغییر دیالوگ ها و بازی در مقابل روشی جذاب مانند شیمیایی و امید به برش.
من گریه می کردم ، گریه می کردم و به من آب شکر می داد. همه چیز برای من کند بود. سپس دفتر همپوشانی خود را بیاورید و در چند صفحه استخراج کنید و تفسیر آنها را تغییر دهید.
کیمی گفت که آنها به کسی جایزه ای برای فیلم های من نمی دهند ، اما شما خوب بودید
در پایان قسمت اول مکالمه ، وی گفت: “ما برای ضبط مونولوگ رفتیم و 5 دقیقه طول آن بود و او به من قول داد که هر کجا که می توانم قطع کنم. در حالی که صحنه را اجرا کردم ، شنیدم صدای فولاد در پشت دوربین و کار به پایان رسید.
آقای کیمی به طرف من آمد و گفت که دخترم در فیلم من اعطا نمی شود ، اما شما خوب بودید. در آن شب ، ما با بهرام رادان و بیلمن بازوجی در خدمت بودیم و آنها در جاده شوخی می کردند و می گفتند که کریستال سمورگ بهترین بازیگر نقش اول مرد مارلا زاری خواهد بود. برای من خنده دار بود ، اما در واقع اتفاق افتاد